کد مطلب:182761 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

نهضت توابین
توابین گروهی از یاران حسین علیه السلام بودند كه حسین را به سوی كوفه فراخواندند، لیكن در اثر سهل انگاری و خوش باوری از یاری وی سر باز زدند. اینان بعد از شهادت حسین علیه السلام و یارانش سخت از رفتار خویش پشیمان شدند.

توابین كه داغ حسین علیه السلام آنها را بی قرار ساخته بود از همان روزهای نخست بعد از فاجعه كربلا در صدد جبران رفتار خویش برآمده، بر این اندیشه شدند كه انتقام خون حسین علیه السلام را از قاتلان وی به ویژه عبیدالله بگیرند.



[ صفحه 251]



توابین در رسیدن به اهداف خویش دو مانع بزرگ را مشاهده می نمودند. نخست این كه آنان رهبری از اهل بیت (علیهم السلام) كه بتوانند جمع آنان را ساماندهی نماید، به همراه نداشتند. و به خاطر پیشینه تلخی كه آشكار شده بود، هیچ گونه زمینه برای فراخوانی فردی چون علی بن الحسین علیه السلام وجود نداشت. دو دیگر این كه حاكمیت استبدادی یزید به وسیله مهره اصلی چون عبیدالله در عراق زمینه هر حركت اجتماعی را از بین برده بود.

با مرگ یزید درس سال 63 مانع دوم برطرف شد. توابین مشكل اول را به گونه دیگر هموار ساختند. آنان از میان خود رهبرانی همانند سلیمان بن صرد خزاعی را برگزیدند و با آن پیمان خون بستند تا انتقام خون حسین علیه السلام را بگیرند.

بر همین اساس هزاران نفر در گرد وی جمع شدند. در حدود چهار هزار نفر وفادار از آرمان های خویش تا پای جان حمایت كردند كه توسط حكومت مروانیان به شدت سركوب و تمام آنها از جمله رهبران توابین كشته شدند. [1] .

این حركت در سال 65 در زمان امام سجاد علیه السلام پدیدار شد و حركتی بود كه به طور كامل در پیرامون عاقبت آن اندیشه نشده بود. در منابع هم شاهدی دیده نمی شود كه رهبران این حركت با امام سجاد علیه السلام مشاوره نموده باشند. به همین خاطر از دستیازی به اهداف خویش هم ناكام ماندند. در عین حال از آن جهت كه یك حركت خودجوش و نیز پرشور بوده و افراد آن تا این مقدار از مال و جان خود مایه گذشتند، آسیب سختی بر حزب عثمانیه متوجه ساختند.



[ صفحه 252]



اگر این اقدام در زمان امام حسین علیه السلام انجام می گرفت و این گونه از امام حسین علیه السلام حمایت می شد، امام همام به كوفه پایگاه تشیع دستیازی حاصل می نمود. آنگاه اوضاع به گونه ای دیگر گردش می كرد. لیكن این حركت بعد از شهادت حسین علیه السلام شكل گرفته است و چون به طور كامل در پیرامون و عاقبت آن اندیشه نشده بود، رهبران این حركت نتوانستند به اهداف خویش برسند و مظلومانه با شمشیر همان عبیدالله كشته شدند.

چه بسا امام سجاد علیه السلام در برابر این حركت سكوت نموده باشد. زیرا زمینه تأیید آن فراهم نبوده است. از جانبی چون رهبران این حركت همانند حركت عبدالله بن زبیر اهداف شومی را دنبال نمی كردند، و در حقیقت به دفاع از حق و خون خواهی عترت حركت انجام داده بودند، هیچ گونه نكوهش نیز از جانب سید ساجدین علیه السلام در مورد حركت توابین مشاهده نمی شود. آیا سكوت امام نوعی تقریر این حركت می تواند باشد؟ گرچه حركت از دستیازی به اهداف اصلی باز مانده است.


[1] طبري، ج 5، ص 70، مروج الذهب، ج 3، ص 94.